زخمها، بهویژه زخمهای مزمن، از مشکلات مهم پزشکی در سراسر جهان محسوب میشوند و هزینههای سنگینی را به سیستمهای درمانی تحمیل میکنند. این زخمها اغلب با عوارض میکروبی از جمله عفونت موضعی یا گسترده، تأخیر در روند ترمیم، و انتشار میکروبهای چندمقاومتی مانند MRSA همراه هستند. محیط یک زخم مزمن معمولاً بستر مناسبی برای شکلگیری کلنیهای باکتریایی متنوع و در بسیاری از موارد، تشکیل بیوفیلم است. بیوفیلمها لایههایی از جمعیت میکروبی هستند که در یک ماتریکس چسبنده محصور میشوند و مقاومت شدیدی در برابر آنتیبیوتیکها و عوامل ضد میکروبی پیدا میکنند.
در حالی که آنتیبیوتیکهای سیستمیک بهسختی میتوانند به داخل بیوفیلم نفوذ کنند، استفاده موضعی آنتیبیوتیکها نیز خطر ایجاد حساسیت و مقاومت را به همراه دارد. به همین علت، ضدعفونی موضعی (Antisepsis) بهعنوان روش انتخابی برای کنترل بار میکروبی زخمها شناخته میشود. ضدعفونی میتواند با روشهای زیستی (مانند استفاده از لارو استریل مگس)، الکتریکی (الکتروتحریک)، و شیمیایی (محلولهای ضدعفونی) انجام شود که روش شیمیایی به دلیل قدرت میکروبکشی بالاتر، نقش اصلی در مدیریت ضدمیکروبی زخم دارد.
یک ماده ضدعفونی ایدهآل باید طیف وسیعی از فعالیتها را شامل شود: نابودی باکتریها، قارچها، ویروسها و اسپورها، اثر سریع و ماندگار، فعالیت مؤثر در حضور مواد آلی مانند خون، اثر روی بیوفیلمها، تحمل بالا توسط بافت سالم و آسیبدیده، و نداشتن اثرات آلرژیک. بر اساس شاخص زیستسازگاری (BI)، دو مادهی اکتنیدین دیهیدروکلراید و پولیهگزانید در حال حاضر مؤثرترین و قابلتحملترین ضدعفونیکنندهها در مدیریت زخم محسوب میشوند.
روند آلودگی میکروبی زخم از آلودگی اولیه (Contamination) با باکتریهای گرم مثبت پوست مانند استافیلوکوکهای کوآگولاز منفی شروع میشود، سپس در صورت فراهم بودن شرایط، باکتریهای گرم منفی و بیهوازیها به تدریج اضافه میشوند. هر چه سن زخم بیشتر میشود، تنوع میکروبی آن افزایش مییابد. شواهد نشان میدهد که در زخمهای مزمن میتوان بیش از ۱۰۰ گونه باکتریایی را یافت، که بسیاری از آنها با روشهای کشت مرسوم شناسایی نمیشوند.
با این حال، صرفنظر از شناسایی گونهها، هنوز مشخص نیست که کدام ارگانیسمها یا ترکیب آنها بیشترین تأثیر منفی را بر ترمیم زخم دارند. در بعضی موارد، حتی حضور بالای Pseudomonas aeruginosa یا E. coli در زخم مانع ترمیم نمیشود، مگر اینکه فاکتورهای مداخلهگر مانند جسم خارجی، ایمنی ضعیف یا تغذیه نامناسب وجود داشته باشد.
بیوفیلمها اما نقش مهمی در مزمنشدن زخمها و مقاومت به درمان دارند. برای پیشگیری از تشکیل بیوفیلم، باید قبل از فاز اتصال دائمی باکتریها، مداخلاتی مانند دبریدمان، شستشو، ضدعفونی موضعی و حتی استفاده از روشهای فیزیکی (مانند فشار یا کمپرس) انجام شود.
نکته مهم این است که مدیریت مؤثر زخم تنها با ضدعفونی حاصل نمیشود؛ بلکه باید عواملی مانند وضعیت عمومی سلامت بیمار، تغذیه، عملکرد سیستمهای تنفسی و قلبی عروقی، و شرایط فیزیکی محل زخم (pH، دما، اکسیژنرسانی) نیز اصلاح شوند. به بیان دیگر، ضدعفونی یک رکن مهم است ولی موفقیت نهایی به یک رویکرد چندجانبه وابسته است.

مقدمه کلی بر موضوع
زخمها و بهویژه زخمهای مزمن، معضلات جدی بهداشتی در سراسر جهان هستند که هزینههای هنگفتی به سیستمهای درمانی وارد میکنند. این زخمها عمدتاً با عوارض میکروبی مانند عفونت موضعی، تأخیر در ترمیم و انتشار میکروبهای چندمقاومتی همراه هستند. نقش کلیدی بیوفیلمها در مزمن شدن زخم و مقاومت به درمان، به یک نگرانی مهم علمی و بالینی تبدیل شده است.
آنتیبیوتیکهای سیستمیک معمولاً قادر به نفوذ مؤثر به بیوفیلم نیستند و استفاده موضعی از آنتیبیوتیک خطر حساسیتزایی و مقاومت میکروبی دارد. به همین دلیل، ضدعفونی (Antisepsis) بهعنوان روش اصلی مقابله با عوامل عفونی در زخمها در نظر گرفته میشود. ضدعفونی میتواند به روشهای زیستی، الکتریکی یا شیمیایی انجام شود که در این میان، روش شیمیایی بیشترین اثر محسوسی بر کاهش بار میکروبی دارد.
ویژگیهای یک ضدعفونیکننده ایدهآل
یک آنتیسپتیک مطلوب باید:
- طیف وسیع کشندگی (باکتری، قارچ، ویروس و اسپور) داشته باشد؛
- اثر سریع و ماندگار ارائه دهد؛
- در حضور خون و مواد آلی همچنان فعال باشد؛
- بر بیوفیلمها اثر بگذارد؛
- در تماس با بافت سالم یا آسیبدیده ایمن باشد؛
- پایدار، محلول و با تحملپذیری بالا باشد؛
- بدون ایجاد آلرژی، دو عملکرد همزمان پاککنندگی و میکروبکشی داشته باشد.
شاخص BI (Biocompatibility Index) ابزاری برای مقایسه ایمنیزیستی و کارایی مواد ضدعفونی است. بر اساس این شاخص، اکتنیدین دیهیدروکلراید و پولی هگزانید در حال حاضر مؤثرترین و ایمنترین ترکیبات بهکاررفته در درمان زخم هستند.
تفاوت آنتیبیوتیکها و آنتیسپتیکها در زخم
- آنتیبیوتیکهای موضعی اغلب غلظت کشندگی را در محل زخم ایجاد نمیکنند و میتوانند موجب تحریک آلرژی و گسترش مقاومت شوند؛
- در مقابل، آنتیسپتیکها قادرند بهصورت موضعی بار میکروبی را کاهش دهند و از انتشار عفونت جلوگیری کنند؛
- در عفونتهای زخم، معمولاً ترکیب آنتیبیوتیک سیستمیک با ضدعفونی موضعی توصیه میشود؛
- برای مواجهه با باکتریهای مقاوم (مثل MRSA، VRE و ESBL) ضدعفونی موضعی یکی از مؤثرترین مداخلات است.
مسیر آلودگی و کلونیزاسیون زخم
پیشرفت آلودگی به شکل زیر رخ میدهد:
- آلودگی اولیه: ورود باکتریهای گرممثبت مانند استافیلوکوکهای کوآگولاز منفی (CoNS) از پوست اطراف زخم؛
- کلونیزاسیون ثانویه: پس از چند روز تا هفته، بسته به وضعیت ایمنی بیمار، باسیلهای گرممنفی مانند E. coli و Klebsiella وارد شده و رقابت میکنند؛
- استقرار بیهوازیها: با کاهش اکسیژن توسط فلور هوازی، بیهوازیها تکثیر یافته و بخشی از میکروفلور مزمن میشوند؛
- تنوع بالای میکروبی: در زخمهای مزمن احتمال حضور بیش از ۱۰۰ گونه باکتری مختلف وجود دارد که بسیاری از آنها با تکنیکهای کشت معمول قابل شناسایی نیستند.
بار میکروبی و اثر آن بر ترمیم زخم
- هنوز بهطور دقیق مشخص نیست که حضور میکروارگانیسمها صرفاً چگونه بر روند ترمیم اثر میگذارد؛
- برخی پاتوژنها مانند S. aureus و استرپتوکوک گروه A میتوانند عفونتهای واضح و اختلال در ترمیم ایجاد کنند؛
- در بسیاری از زخمهای مزمن، با وجود حضور P. aeruginosa یا E. coli، عفونت شدید ایجاد نمیشود مگر عوامل زمینهای وجود داشته باشد؛
- اثرات مضر ممکن است ناشی از آنزیمهای لیزکننده بافت، توکسینها و اثرات ضدفاگوسیتوزی باشد؛
- ترکیب و تعامل شبکهای بین گونهها، نه صرفاً یک گونه خاص، بر نتیجه زخم اثرگذار است.
بیوفیلم و نقش آن
بیوفیلمها تجمع ساختاریافته میکروارگانیسمها در یک ماتریکس پلیمری هستند که حفاظت شدیدی در برابر آنتیبیوتیکها ایجاد میکنند:
- فاز ۱: اتصال برگشتپذیر باکتریهای شناور (حساس به آنتیبیوتیک)؛
- فاز ۲: اتصال غیرقابل بازگشت و تشکیل ماتریکس پلیمری (مقاومت حداکثری)؛
- فاز ۳: انتشار بخشهایی از بیوفیلم و تشکیل کلنیهای جدید؛
- برای پیشگیری از تشکیل بیوفیلم باید قبل از فاز ۲ وارد عمل شد (دبریدمان، فشار، ضدعفونی فعال)؛
- گونههای رایج: باسیلهای گرممنفی، P. aeruginosa، انتروکوکها و S. aureus.
مدل پیوستار زخم (Wound Continuum)
سیر زخم از سطح استریل به آلودگی، کلونیزاسیون، کلونیزاسیون بحرانی و نهایتاً عفونت بهصورت یک پیوستار در نظر گرفته میشود. خط مرزی مشخصی بین این مراحل وجود ندارد و شرایط ممکن است برگشتپذیر باشد.
نقش محیط فیزیکی و فیزیولوژیک زخم
عوامل فیزیکی مانند جسم خارجی، بقایای سلولی و pH، دما و اکسیژنرسانی نقش کلیدی در بهبود دارند. حتی در حضور میکروب، زخم میتواند ترمیم یابد اگر محیط فیزیولوژیکی و وضعیت عمومی بیمار بهبود یابد (تغذیه، گردش خون، وضعیت تنفسی).
جمعبندی رویکردهای کلیدی
- انتخاب آنتیسپتیک باید بر اساس اثرگذاری + تحملپذیری بافتی باشد؛
- اکتنیدین و پولی هگزانید گزینههای برتر کنونی هستند؛
- دبریدمان و شستشوی مناسب، استفاده از فشار (Compression) و پاکسازی بیوفیلم از مداخلات مکمل محسوب میشوند؛
- ضدعفونی بهتنهایی کافی نیست و باید در بستر رویکرد چندجانبه شامل اصلاح عوامل زمینهای انجام شود.
دیدگاه خود را بنویسید