تشخیص و مدیریت بهموقع عفونت در زخمها یکی از مهمترین چالشهای پزشکی امروز است که بهطور مستقیم بر سیر بهبودی، کیفیت زندگی بیمار و هزینههای نظام سلامت تأثیر میگذارد. مطابق با مقاله حاضر، عفونت زخمها—به ویژه در زخمهای مزمن—یکی از مهمترین عوامل تأخیر در بهبود محسوب میشود و سالانه میلیاردها دلار در سراسر جهان صرف درمان و مدیریت این معضل میگردد. زخم مزمن به زخمی اطلاق میشود که حتی پس از ۳ ماه درمان نیز بهبود نیافته است یا دائماً عود میکند. این مقاله به مرور کامل مسیر تشخیص عفونتهای زخم، از روشهای سنتی و رایج تا دستاوردهای نوین آزمایشگاهی و تصویربرداری، میپردازد.
افزون بر علتهای عمومی تأخیر در ترمیم زخم مانند دیابت، نقص عصبی، نارسایی عروقی و سوءتغذیه، عفونت نقشی کلیدی و بحرانی دارد. عفونتهای زخم، به ویژه با تشکیل بیوفیلمهای میکروبی، میتوانند هم ریشهای از موضع اولیه به عفونتهای سیستمیک داشته باشند و هم درمان و ترمیم زخم را به تعویق اندازند. شناسایی بموقع میکروارگانیسمهای مولد عفونت و تمایز دقیق بین آلودگی، کلونیزاسیون و عفونت واقعی همواره دغدغه پزشکان بوده است. بخش بزرگی از تصمیمات درمانی مبتنی بر مشاهده بالینی ظاهری و علامتشناسی بیمار است که میتواند متاثر از عوامل زمینهای و تفاوتهای بین بیماران باشد.
تا مدتها روشهای تهاجمی و زمانبر مانند نمونهبرداری عمقی و کشت بافت بهعنوان استاندارد طلایی تشخیص شناخته شده بودند، اما این روشها معایبی همچون زمان لازم برای نتیجهگیری، هزینه بالا و نیاز به تخصص ویژه دارند. به همین علت روشهای غیرتهاجمیتری همانند کشت سطحی با سواپ و بررسی پارامترهای آزمایشگاهی (مانند پروتئین [CRP]) به کار گرفته شدهاند؛ با این حال، هر کدام محدودیتهای خاص خود را دارند.
در دهههای اخیر، پیشرفت قابلتوجهی در زمینه فناوریهای تصویربرداری و سنسورهای هوشمند جهت تشخیص سریع و غیرتهاجمی عفونت زخم حاصل شده است. تکنیکهای تصویربرداری نوینی همچون تصویربرداری طیفی، ترموگرافی، اتوفلورسانس و نیز حسگرهای زیستی جای خود را در کنار روشهای تصویربرداری سنتی (مانند رادیوگرافی، سیتی اسکن و امآرآی) باز کردهاند. این ابزارها قابلیت تشخیص عفونت در اعماق زخم و ردیابی بیومارکرهای اختصاصی عفونت را به طور همزمان ارائه میدهند.
در مجموع این مقاله ضمن مقایسه نقطهقوتها و چالشهای روشهای مختلف مورد استفاده در کلینیک و آزمایشگاه و نیز فناوریهای نوین تشخیصی، نقشه راه کاملی برای انتخاب و توسعه ابزارهای کارآمدتر در مدیریت عفونت زخم ارائه میدهد. این مرجع میتواند برای پزشکان، پرستاران، پژوهشگران حوزه زخم و حتی بیماران مشتاق بهروزترین منابع تصمیمگیری باشد.

۱. اهمیت تشخیص عفونت زخم و چالشهای پیشرو
عفونت زخم منجر به تاخیر در بهبود زخم، ایجاد عوارض جدی همچون عفونت سیستمیک، افزایش هزینههای درمان و حتی مرگومیر در صورت عدم تشخیص و درمان صحیح میشود. بسیاری از زخمهای مزمن (بهخصوص در بیماران مبتلا به دیابت، سالمندان، و کسانی با نارسایی عروقی یا عصبی) مستعد عفونت هستند. این عفونتها معمولاً با تشکیل کلونیهای میکروبی یا بیوفیلم تقویت میشوند که تشخیص و درمان آنها دشوارتر است.
عفونت زخم در سه مرحله پیوسته ظاهر میشود: آلودگی (میکروبهای غیرتکثیریابنده بدون تاثیر بر بهبود)، کلونیزاسیون (تکثیر میکروارگانیسمها بدون آسیب به بافت)، و عفونت واقعی (تکثیر گسترده و تحریک پاسخ ایمنی شدید، گاهی انتشار به بافتهای عمقی و کل سیستم بدن). مراحل کلینیکی عفونت زخم، همانطور که در جدول مرجع مقاله نیز آمده، از علائم اولیه و موضعی (درد، قرمزی، اگزودا، افزایش حرارت موضعی) تا نشانههای سیستمیک شدید مانند سپسیس و شوک عفونی متغیر است.
۲. ابزارهای تشخیصی رایج در کلینیک
الف) ارزیابی بالینی و ظاهری
پزشکان معمولاً نخست با مشاهده علائم بالینی و شکایات بیمار (مثل درد، قرمزی پوست، بوی بد، وجود اگزودا، نکروز، عدم بهبود طی سه هفته، تغییر رنگ یا بافت بستر زخم، تودههای گرانولیشین شکننده، تشکیل فیستول یا فضاهای زیرپوستی) به عفونت مشکوک میشوند اما علائم، خصوصاً در زخمهای مزمن یا بیماران با بیماری زمینهای، ممکن است کمرنگ یا غیرعادی باشند. تمایز قطعی بین کلونیزاسیون (تداخل با روند ترمیم) و عفونت فعال بر اساس صرفاً مشاهده غیر ممکن است و نیاز به تستهای بیشتر دارد.
ابزارهایی مانند سیستم ارزیابی زخم Bates-Jensen با ثبت شاخصهای متعددی همچون اندازه، عمق، میزان بافت مرده، حدود زخم و دفورمیتیها کمک قابل توجهی به ساختار دادن به ارزیابی بالینی میکند. همچنین نقشهبرداری مداوم از اندازه زخم (از طریق ترسیم یا عکس استانداردشده) و انعکاس تغییرات آن، ابزاری غیرمستقیم برای رصد روند بهبودی یا شک به عفونت است.
ب) سنجش بوی بد و درد
بوی بد شدید زخم—غالباً ناشی از نکروز یا رشد بیهوازیها—و نیز درد مزمن یا افزایش ناگهانی آن از نشانههای هشداردهنده بهشمار میروند؛ با این حال، نه بوی بد و نه درد در تعیین سطح عفونت یا گونه میکروبی دخیل، دقت کافی ندارند و اغلب باید با یافتههای دیگر ترکیب شوند.
۳. روشهای آزمایشگاهی و کشت میکروبی
تشخیص آزمایشگاهی بر پایه شناسایی و تعیین کمّی میکروارگانیسمها و انتخاب آنتیبیوتیک مؤثر صورت میگیرد:
- بیوپسی عمقی بافت (استاندارد طلایی): با نمونهبرداری مستقیماً از بافت عمقی زخم، امکان شناسایی دقیق میکروبهای مولد عفونت فراهم میگردد. هرچند روش فوق تهاجمی، گران، دردناک و نیازمند تجهیزات و مهارت ویژه است و با خطر انتقال عفونت یا خونریزی همراه میباشد؛ بنابراین کاربرد روتین محدودی دارد.
- آسپیره با سوزن نازک: با سوزن ظریف مایع مجاور بستر زخم استخراجشده و مورد آنالیز قرار میگیرد. این روش کمتهاجمتر از بیوپسی بوده، اما باز هم دردناک، وقتگیر و نتایج ناپایدار دارد.
- کشت با سواپ سطحی: پرتکرارترین و عملیترین روش در کلینیک بوده و بدون درد است. رویکرد Levine بر نمونهگیری از بخش تمیز زخم بعد از دبرید صورت میگیرد، ولی تنها اطلاعاتی درباره میکروبهای سطحی میدهد و فاقد قدرت شناسایی عفونتهای ناشی از بیوفیلم یا میکروبهای عمقی است.
هرچند روشهای فوق پایهی طلایی تشخیص شمرده میشوند، ولی اغلب زمانبر بوده و محدودیت اجرای کاربردی در کلینیکهای پرمراجعه یا بیماران کمتوان دارند.
۴. مارکرهای آزمایشگاهی
استفاده از مارکرهای بیولوژیک در خون یا اگزودای زخم بهعنوان شاخصهای غیرمستقیم وجود عفونت، رشد یافته است. مهمترین این مارکرها عبارتاند از:
- پروتئین واکنشی C (CRP): یک پروتئین فاز حاد تولید شده توسط کبد است که در واکنش به التهاب و عفونت افزایش مییابد. اندازهگیری آن سریع و قابلدسترسی است، اما خاصیت اختصاصی ندارد و فقط بهعنوان داده حمایتی در تصمیمگیری استفاده میشود.
- پروکالسیتونین، پریسپسین و سایر نشانگرهای جدید: این بیومارکرها نیز در حال پژوهش و ورود به کاربرد کلینیکی هستند و میتوانند تفکیک دقیقتری میان عفونتهای باکتریایی واقعی و سایر علل التهاب ارائه دهند.
۵. پیشرفتهای نوین در تصویربرداری و حسگرها
در سالهای اخیر توجه ویژهای به ابزارهای تصویربرداری نوین، جهت تشخیص بیوفیلمهای عمقی، شناسایی غیرتهاجمی و حتی کمیسازی پارامترهای عفونت معطوف شده است. این تکنیکها شامل:
- رادیوگرافی ساده، سیتی اسکن و ام آر آی: در بررسی عمقی زخم و عوارض استخوانی (مانند استئومیلیت)، یا انتشارات سیستمیک کاربرد دارند.
- تکنیکهای ترکیبی SPECT/CT و PET/MRI: با ترکیب توان تفکیک ساختاری و کارکردی، قدرت تشخیص فوقالعادهای به خصوص در موارد پیچیده دارند.
- اولتراسوند، ترموگرافی و تصویربرداری چندطیفی: بهخصوص برای تشخیص سریع، ارزان و غیرتهاجمی عفونتهای موضعی و سطحی توسعه یافتهاند اما بسیاری هنوز مراحل پژوهشی را میگذرانند.
- اتوفلورسانس و سنسورهای زیستی: قابلیت ردیابی مواد متابولیکی، مارکرها و حتی DNA میکروبی خاص را به صورت فوری عرضه میکنند و امید میرود در آینده نزدیک کاربرد وسیعی پیدا کنند.
این ابزارها، اگرچه هنوز در مواردی محدود به مطالعات آزمایشگاهی هستند، اما راهکارهایی برای جبران نقاط ضعف روشهای کلاسیک (مثل محدودیت زمانی، تهاجمی بودن یا نیاز به تخصص بالا) ارائه میدهند.
۶. چالشها و چشماندازهای آینده در تشخیص عفونت زخم
- دقت و سرعت: یکی از مهمترین نیازهای بالینی، تشخیصی با دقت بالا، سریع، غیرتهاجمی و قابلاستفاده توسط افراد با آموزش حداقلی است. اغلب روشهای سنتی یا زمانبر، تهاجمی، یا وابسته به تخصص فردی هستند.
- مقایسه و ترکیب رویکردها: ترکیب روشهای مختلف (بالینی، آزمایشگاهی و تصویربرداری) میتواند حساسیت و ویژگی تشخیص را افزایش دهد. توسعه ابزارهای چندگانه و انطباقپذیر همچنان موضوع پژوهش است.
- کالبدشکافی نقش بیومارکرها و ابزارهای هوشمند: یافتن مارکرهای جدید و توسعه حسگرهای مبتنی بر بیوانفورماتیک و نانوتکنولوژی، امکان تشخیص سریع و هدفمند را در آینده نزدیک مهیا میکند.
- تسهیل کاربری توسط پرستاران و کادر درمان: با توجه به بار کاری و افزایش بیماران، طراحی ابزارهای تشخیصی قابلحمل، ساده و تفسیرپذیر اهمیت بالایی دارد.
در نهایت، مقاله با تأکید بر ترکیب منابع داده، فناوریهای نو و رویکردهای کارآمدتر، راه را برای کاهش خطای پزشکی و ارتقاء کیفیت درمان بیماران مبتلا به عفونت زخم هموار میسازد.
لینک مقاله :
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/32496977/
Review Adv Wound Care (New Rochelle)
. 2021 Jun;10(6):317-327. doi: 10.1089/wound.2019.1103. Epub 2020 Jul 7.
Diagnostics for Wound Infections
Shuxin Li 1, Paul Renick 1, Jon Senkowsky 2, Ashwin Nair 3, Liping Tang 1
Affiliations Expand
- PMID: 32496977
- PMCID: PMC808272
- DOI: 10.1089/wound.2019.1103
دیدگاه خود را بنویسید